در سپیده دم ازل آن زمان که سازندگی کائنات آغاز میگردید و کتاب تکوین گشوده میشد، نخستین کلمهای که با قلم تقدیر بر دیباچه قاموس هستی نقش بست واژه زیبای استاد بود و سر فصل این کتاب کهن به تعلیم و تربیت اختصاص یافت.همیشه یک نفر باید باشد که نظم کسل کننده زندگی را به هم بزند. همیشه باید آن استاد (آن که با بقیه فرق دارد) لبخندش را پرت کند به آخر کلاسیها تا شاید بارقهای از امید در دلشان بتابد! تا شاید باور کنند که - همانطور که دوست دارند- زندگی چیزی بیش از فرمولهای پیچیده داخل کتابهاست! تا شاید بپیچد توی گوششان فریاد "پاسِش کردم"داشتن یک استاد خوب در زندگی انسان بسیار سودمند است؛استادی که بتواند شناخت درون را به ما بیاموزد.نقش استاد در دلهاست و دیگری جای او را نمی گیرد.آن که دلها به عشق او زنده است، در دل عاشقان نمیمیرد.استادان عزیز روزتان مبارک.