دانشگاه در جامعه امروزی متهم است که موضوعات و یافته های پژوهشی آن دردی از مسائل جدی دنیای بیرون دوا نمی کند و به اصطلاح، نامرتبط با عمل حرف میزند .دقت نظر و انتزاع تئوریک دانشگاهی باعث شده که دانشگاهیان در حصار برج عاج خودشان، برای خودشان، در مورد مسائل خودشان و با زبان خودشان سخن بگویند .در نتیجه محتوای دانشی که دانشگاه تولید می کند در موارد اندکی به کار صنعت و اقتصاد می آید .اگر نگاهی به اختراعات مهم بشر داشته باشیم میبینیم که تقریبا هیچ یک از آنها، نه برق و لامپ، نه تلفن و دوربین و نه ماشین بخار و هواپیما از دانشگاه بیرون نیامده است .حتی موسسات مطالعاتی هیچ کدام » موسسه تحقیقات هسته ای « و»رویان« ،»ناسا« تراز اولی که این روزها در خبرها نامشان زیاد شنیده می شود، مانند دانشگاهی نیستند. یکی دیگر از اتهامات دانشگاه این است که با افزایش تقاضا برای تحصیل، کیفیت آموزش در دانشگاه عملا افت کرده و آموزشهای دانشگاهی آنچنان با کیفیت برگزار نمی شوند .این کیفیت متوسط آموزشی در کنار نکته قبل به آن معناست که دانشگاه حرفهای چندان خوبی ندارد و حرفهایش را چندان خوب نمی زند .در نتیجه شاهد آن هستیم که فارالتحصیلان دانشگاه برای ایفای نقش در صنعت و اقتصاد آنچنان که باید آماده نیستند. به علاوه هزینه های پژوهشی و آموزشی چندان بالا رفته که دانشگاه حتما باید به دنبال منابع درآمدی جدید برای خودش باشد و دیگر به تنهایی نمیتواند به حمایت های دولت و دریافت شهریه اتکا کند .اما چون بسیاری از دانشگاهها نمیتوانند از طریق پژوهش ایجاد درآمد کنند، عملا توجه و انرژی استادان و مدیران دانشگاه برای اهداف اصلی دانشگاه صرف نمی شود که حتی باعث افول بیشتر کیفیت آموزش و پژوهش شده است. و همه اینها در حالی است که نه تنها دولت ها از دانشگاه انتظار دارند که نقش جدی تری در ایجاد اشتغال، توسعه تکنولوژی و خلق ارزش اجتماعی داشته باشند، بلکه رقبای جدی و کارآمدی در تولید علم و تکنولوژی مانند هسته های تحقیق و توسعه شرکتهای بزرگ برای دانشگاه پیدا شده است .این نکته عملا انحصار دانشگاه در تولید علم را شکسته و اثربخشی و در نتیجه مشروعیت دانشگاه را به چالش کشیده است . دانشگاه در کشورمان البته با چالشهای بیشتری نیز روبه رو است .مهاجرت بعضی استادان و دانشجویان نخبه کار دانشگاه ها را دشوار کرده است .به علاوه بحران مدرن گرایی، رقابتی نبودن دریافتیهای استادان و بعضی چالشهای دیگر در دانشگاه از مسائل خاص تری هستند که به طور ویژه دانشگاههای ما را آزار میدهند. اما اگر از اساتید فن بپرسید که چه بر سر نهاد دانشگاه آمده و چرا دانشگاه امروز شکوه و جلال و کارآیی سابق را ندارد، یا میتوان گفت که دانشگاه نتوانسته خود را با تحولات جوامع بشری همراه کند.آنچه دانشگاه را نجات میدهد، یک دگردیسی و تبدیل شدن به دانشگاه نسل سوم است.